باهم میتوانیم یاد بگیریم رشد نماییم
آخرین مطالب

داستانکوتاه
فروشی است
چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. روی کاغذ چیزی نوشت. چادری بر سرکرد و دست دخترک را گرفت و به مرکز شهر رفت. کنار
دلو ۱۰, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

مقالات
ثبت شکایت علیه انس حقانی، جنایتکار جنگی تالبان
دیروز، هییاتی از تالبان به ناروی سفر کردهاند. هدف این سفر گفتگو بین تالبان و جامعه مدنی است که از جانب ناروی تسهیل شده است.
دلو ۴, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

یادداشتنویسیها
مکتبم …
دستم ناخودآگاه زیر چانهام رفت. غرق خاطرات شدم. دختران تا امرثانی خانه بمانند… شبها کتابهایم را در آغوش گرفته میخوابیدم. پنج سال تمام دوام کرد،
سنبله ۲۹, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

یادداشتنویسیها
تکرارٍ تلخ
اصلآ فکر نمیکردم بعد از ۲۵ آن حادثهی تلخ مجددآ اتفاق بیوفتد. نیمههای شب بود، صدای موترهای که با شدت هرچه تمامتر رانده میشد از
سنبله ۲۳, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

یادداشتنویسیها
خاطرههای تلخ
در کلابهاوس، در اتاق تقریبا دوصد تن حاضر بودند. هر فردی که به روی صحنه میامد و صحبت میکرد، میخواست بغضاش را فرو دهد تا
سنبله ۱۸, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

داستانکوتاه
سرت را بالا بگیر سرباز
هرشب که از پنجرهی اتاقم به سوی کوه تلویزیون میدیدم و چراغی که تو در آن محل نگهبان بودی، سوسو میزد برایم قوت قلب بود.
سنبله ۱۸, ۱۴۰۰
بدون دیدگاه