داستان کوتاه

مروری بر کتاب گلنار و آیینه

گلنار وآیینه، رومانِ از استاد رهنورد زریاب

امکان ندارد که از کابل قدیم یاد نمایی ‌‌و به یاد گذر خرابات نیوفتی، چون این محل با کابل عجین است.

گذر خرابات برای من یعنی مجموعهِ از فرهنگ، شعر و موسیقی سنتی افغانستان است.

داستان از جای شروع میشود که جوانِ هر سه‌شنبه به زیارت تمیم انصار می‌رفت و برای رسیدن به آن‌ مکان مقدس از کوچه‌های آهنگری و هندو گذر می‌گذشت و به  گذر خرابات می‌رسید، از کنار آرام‌گاه شاه‌ طاووس تیر شده و بعد از گردنه بالاحصار راه زیارت را در پیش می‌گرفت.

به این ترتیب روایت عشق پُر شور دو دلداده آغاز می‌گردد، دو دلداده از طبقه متوسط کابل یکی دانشجوی‌ زبان و ادبیات دانشگاه کابل و دیگری رقاصه

رقاصه‌ی که مادر مادر مادر مادرش نیز رقاصه بوده استروایت شیرین است اما اتفاقات می‌افتد که

باید این کتاب را بخوانی تا احساسات شخصیت‌ های داستان را درک نمایی.

این رمان به سبک ریالیسم جادویی نوشته شده و در برگیرنده‌ی سی‌ و‌ پنج سال روایت زندگی شخصیت‌های داستان است که سری از واقعیت‌ها و رویاهاست.

یکی از شاخصه های نوشتاری استاد زریاب تکرار نام‌ها، عبارات و صداهاست که این کتاب هم از آن قاعده مستثنا نیست.

شنگ، شنگ، شنگشنگ، شنگ، شنگشنگ، شنگ، شنگ

برادرکبرادرک شیرینم

این کتاب خواننده را به یاد #بوف_کور می‌اندازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *