نامه‌ی به قلم

سلام قلم جان؛

من آرزو هستم، یکی از دوست داران‌ات! در منزلم از تو و گونه‌های مختلف‌ات بسیار دارم . تمام شما دوست‌داشتنی هستید. اما آن که آسان تر به روی کاغذ روان می‌گردد به دلم بیشتر نزدیک است. قلم که روان باشد احساس می‌گردد هیچ نوع اجباری برای در حرکت آوردنش در کار نیست و نویسنده را به سادگی همراهی میکند. از این که همراه مقبلِ چون تو دارم به خود می بالم.

قلم عزیزم، این اولین نامه یست که برایت مینویسم و امیدوارم از خواندن آن لذت ببری.
میدانی زیبایی انگشتان دست انسانها چیست؟ مبرهن است که تو هستی، تو قلم عزیز. تو زیبایی زندگی هستی. تو شب و روز را برای کسانی که می‌خواهند بنویسند دوست داشتنی‌تر ساخته‌ی. میدانی گاهی فکر می‌کنم اگر تو نبودی این همه درد دل را با کی می‌کردم. گاهی نمی‌شود آنچه در قلبت است را با انسان ها در میان بگذاری. به همین دلیل به کنج امنی ضرورت است تا آنچه در دل داری بی پرده بیرون بکشی و آن پرده‌ی راز و نیاز تو هستی و دفترچه‌ی که با جوهر قلبت میتوان رنگینش کرد.
با تو میتوان هنر نوشتن را به بخت و تعالی رسانید. آنچه به واسطه‌ی تو در دفترچه نوشته می‌شود، بعد به چاپ می‌رسد. بعد از چاپ، به بیگانه‌های میرسد که با نویسنده شناختی ندارند ولی همین کتاب است که ارتباط عاطفی بین نویسنده و آن بیگانهِ آشنا ایجاد میکند و این همه از هنرِ توست.

گاهی تو به دست آدم‌های خوبی میوفتی و ابزار عدالت خواهی می‌گردی. برای بهبود وضعیت جامعه بر روی کاغذ راه میروی و صفحات را با رنگ وجودت پُر می‌نمایی. گاهی سبب نجات جامعه می‌گردی.

گاهی هم به دست کسانی میوفتی که برای تملق از ارباب قدرت استفاده‌ات می‌کنند. میدانم که آنجا چه دردی می‌کشی و از شدت خشم چگونه قَی می‌کنی.
اما سخت‌ترین زمان برای تو وقتیست که به دست قاضیِ ناعادل میوفتی و از ظلمت دهلیز ذهنش حکمِ را صادر میکند که معکوس حقیقت است. اینجاست که دردی کمر شکن بر اندام باریک و زیبایت مستولی می‌گردد و از فصاحتی که در کاغذ آمده، ناخشنود میگردی، تلخ میگیری و به شدت میشکنی.

برای من؛ تو و دفترچه از زمان نوجوانی گوهر بوده‌اید و با شما و کتاب روح من همیشه صیقل می‌گردد. این گزافه‌گویی نیست، حقیقت محض است. تو کلمات را خیلی زیبا پهلوی هم قرار می‌دهی؛ گاهی حزین می‌نویسی و گاهی شاد. گاهی سبک می‌نویسی وگاهی سنگین.

تو شاهد بزرگترین درد ها و شادی‌ها هستی، شاهد چشم های که تا سحرگاه نخفتند و با تو نوشتند. هرکسی به طریقی ترا بر روی کاغذ روان نموده و تو هم بی مهابا همراهیِ ‌شان نموده‌ای. تو عظمتی داری که حتی خدای عزوجل در قران هم از تو یاد نموده است و من قدر دان منزلتِ تو هستم.

متاسفانه گرچه با آمدن وسایل تکنالوژی استفاده از تو که پدیده‌ی جادویی هستی کمی کم رنگ‌تر گردیده‌است، ولی به نظر من ابهت تو هنوز هم پا برجاست و حد اقل من شخصآ از این که با تو می‌نویسم لذت می‌برم. من ترا همیشه پایدار می‌خواهم و برقرار.

عکس از انترنت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *