زن و نوشتن

زن و نوشتن:

دختری کتاب خوانی بود. برعلاوه کتابخوانی، گهگاهی هم می‌نوشت. اما نه به شکل مستمر و مداوم، فقط زمان‌های که خیلی خیلی دلشمی‌گرفت.

روز ها، بعد از انجام کارهای منزل برای خود وقت می‌کشید و کتاب می‌خواند. اما این زمان کمتر دستش می‌آمد. اکثر اوقات مصروفصفاکاری منزل، غذا پختن، لباس شویی، اتوکاری و پذیرایی از مهمان‌ها بود. با این هم هر زمانی که فرصت داشت از کتاب و کتابخوانی غافل نمی‌شد.

تازه از دانشگاه فارغ شده بود. بسیار تلاش کرد تا برای خود کاری دست‌ و‌ پا کند، اما نشد که نشد. نه کسی را میشناخت و نه کسی مقررش می‌کرد.

در دوره دانشجویی زحمات زیادی کشیده بود، از جمله دانشجویان برتر صنفش‌ بود، اما حالا که فارغ شده بود فکر می‌کرد تمام زحماتش بیهوده بوده است چون از آموخته‌هایش نمی‌توانست استفاده موثر نماید.

تازه از کارهای منزل فارغ شده بود و تصمیم گرفت کتابی‌ را که اخیرآ خریده بود بخواند. کتاب عنوانش «اتاقی از آن خود» بود که ویریجینیا وولف، نویسنده‌ی انگلیسی قرن ۱۹، آن را به رشته‌ی تحریر در آورده بود.

با وجود که درس های دوران کارشناسی‌اش تمام شده بود، اما دست از کتاب و کتابخوانی برنمی‌داشت. خریدن کتاب برعلاوه برای اندوختن علم ودانش برایش احساس خوشی و آرامش نیز میداد.

زمانی که عنوان این کتاب را در کتاب‌فروشی دید و‌‌ آن را به دست گرفت و نگاهی سریع به مقدمه‌ی آن انداخت، آن را موثر یافت، تصمیمگرفت آن را بخرد و‌ بخواند.

کتاب را ورق زد و به خواندن آغاز کرد. هرقدر پیش‌ می‌رفت، شیفته‌‌اش میگردید.

در جریان مطالعه یادداشت های هم برمی‌داشت. تصمیم گرفت متباقی کتاب را شب هنگام که همه به خواب رفتند با حواس و خاطر جمع بخواند. لذا کتاب را به اتاقش برد و تا شب به سراغش نرفت.

بعد از صرف شام و گفتگوهای معمول خانوادگی، و انجام کارهای منزل، به اتاقش پناه برد و مجددآ شروع به مطالعه نمود.

این بار، برعلاوه یادداشت برداری از کتاب، خودش هم نظریاتش را در مورد موضوعات آن نوشت.

زمانی که خواست یادداشتهای خود را مطالعه نماید، با نکات ذیل مواجه شد.

زن کشور من، برعلاوه اتاقی از آن خود و پول، به زمان هم نیاز دارد. زن کشور من بیشترین وقتش در آشپزخانه، صرف پختن و شستنمی‌گردد. باید از مهمان پذیرایی نماید و از اعضای خانواده مراقبت نماید. اگر متاهل باشد باید از فرزندانش به طور شبانه‌روزی نگهداری و مراقبت نماید. در صورت کوچک‌ترین مسله، به همه باید جواب گو‌ باشد.

نوشته بود که؛ اینها همه باهم سبب می‌گردد که زن کمتر بنویسید، اگر‌ زن ازدواج کرده باشد، با در نظر داشت مسوولیت های که برشانه‌اش است، این «کمتر» به «کمترین» تبدیل می‌گردد.

او با خود فکر کرد، اگر ویرجینیا وولف زنده می‌بود، به وی نامه‌ی می‌نوشت. در نامه‌ی به وی چنین می‌انگاشت.

«ویرجینیا وولف عزیزم سلام،

کتاب «اتاقی از آن خود» را که نوشته‌ی، تازه تمام کردم، ممنونم از این که نکات خیلی مهم و ارزنده‌ی را چنین جذاب به رشته‌ی تحریر درآوردی و از فقر زنان واثرات آن بر زن و داستان نویسی گفتی.

من‌منحیث یک زنی شرقی بر علاوه عناصری که در کتابت بیان داشتی که زنان داشته باشند تا نویسنده شوند و داستان بنویسند، یک نکتهدیگر‌‌ را هم اضافه می‌کنم. زن باید برعلاوه از اتاقی از آن خود و پول کافی باید زمان هم داشته باشد تا بتواند بنویسد.

ما زنان شرقی تمام وقت ما به برق انداختن منزل مان می‌گذرد. به انجام مسوولیت های که از طرف جامعه در سطح خانواده برایمان تعریف شده است می‌‌گذرد. ما گهگاهی خود را کاملا فراموش می‌کنیم که کی هستیم؟ آیا وجود خارجی داریم و یا نه؟ گاهی چنان وابسته هستیم که نفس گرفته نمی‌توانیم و گاهی چنان اسیر که ما را نمیگذارند تصمیم بگیریم. با چنین حالتی که ما فراموش شدگان جامعه و خانواده هستیم، چگونه  به نوشتن بپردازیم و داستان بنویسیم. اما اگر «وقت» داشته باشیم، مطمینآ بهترین نویسنده و داستان‌ پرداز خواهیم شد. پس زن باید وقت کافی داشته باشد تا داستان نویس و نویسنده گردد

او که علاقه‌ی خاص به نوشتن هم داشت، بعد از مطالعه کتاب «اتاقی از آن خود» تصمیم گرفت که بیشتر بنویسد. در مورد زنان بنویسد و قهرمان داستان‌هایش زنانی باشند که فراموش شدگان جامعه اند و مانند خواهر خیالی شکسپیر که نبوغش فدای کار منزل شده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *