امروز دقیقآ روز صدم چالش صد داستان است. چه سعادتی که بتوانی در صد روز صد داستان بنویسی. با نوشتن آخرین داستان از خوشحالی بال در آوردم.
خوب به خاطر دارم، روز اول که شامل این حرکت شدم، با حجم مسوولیتی که داشتم فکر نمیکردم بتوانم این پروژه را به سر برسانم. اما امروز که این برنامه را موفقانه به سرانجام رسانیدهام خیلی خوشحالم.
صد روز قبل در بولت ژورنالم نوشته بودم که «موفقیت در حرکت صد داستان» و امروز من هم یکی از «صد داستانیها» هستم. در کل میتوان چنین گفت که خواستن توانستن است.
اما میخواهم بگویم که این صد داستان همهی شان مکمل نیستند. تعدادی در قالب طرح هستند، تعدادی نیاز به توصیف بیشتر دارند و تعدادی هم شاید اصلآ ارزش انتشار و یا نگهداری نداشته باشند. اما همین که در این صد روز استقامت در نوشتن را نگهداشتهام برایم ارزشمند است.
جا دارد که از استاد عزیزم، جناب شاهین کلانتری گرامی تشکری نمایم که قبول زحمت فرمودند و در این صد روز بدون خستگی رهنمایی مان کردند و با نظریات و دانستههای شان راه گشا شدند برایمان. من از این حرکت به شدت لذت بردم و امیدوارم نوشتن داستانک ها برایم تبدیل به عادت شده باشد و هر روز از روزمرهگیهایم، اطرافم و در مجموع از زندگی چیزهای بنویسم.