واقعیت تلخ این روزهای أفغانستان، پیشروی طالبان در مناطق مختلف کشور است. بعد از این همه سالها که هر شهروند أفغانستان به دورنماهای جذابی فکر میکردند، طالبان طی حملات شدید توانستند چندین ولسوالی را در شهرهای مختلف کشور به تصرف شان در بیاورند.
این مسله سبب گردیده است که شهروندان در مناطق مختلف شاهد جنگهای شدید بین نیروهای امنیتی کشور و طالبان باشند. نهادهای امنیتی از خود قهرمانی های زیادی نشان داده اند و در این روزها به شدت مصروف پیکار با این گروه تروریسی هستند و توانسته اند چندین ولسوالی را مجددآ از تصرف طالبان آزاد نمایند. در عین حال جایگاه و حمایت نظامیان کشور بین شهروندان بلند رفته است، چون میدانند آرامشی را که در هر گوشهی شهر دارند، از برکت و ناشی از زحمات خستهگی ناپذیر این قهرمانان هست.
برعلاوه نیروهای نظامی، شهروندان ملکی کشور هم در مناطق مختلف کشور مسلح شده اند تا از منطقه، خانواده و کشور شان در حمایت از نیروهای نظامی دفاع کنند. شهروندان أفغانستان معتقد هستند که سقوط هر منطقه به دست طالبان به معنای از بین رفتن تمام زیربناهای که در این بیست سال اخیر با بسیار مشقت به دست آمده است، میباشد. به همین دلیل هر شهروند آماده دفاع از کشور هستند تا از این دست آورد های به شدت شکننده حمایت کنند و نگذارند لشکر تاریکی بر آنها غالب آید. ارزش های به دست آمدهی بیست سال گذشته برای هر شهروند به خط سرخی مبدل شده است که نمیخواهند با هیچ چیزی معاوضه گردد. اما متاسفانه شهروندان که در مناطق سقوط بودند، شاهد وحشیگری های شدید گروه طالبان بودند که به شدت قابل تشویش و تاثر است.
روی کار آمدن حکومت موقت و انتقالی و بعد انتخابی را مثل دیروز به خاطر دارم. مردم أفغانستان به خاطر آزادی بیان، حقوق بشر، رشد اقتصاد، آموزش و پرورش و فعالیت رسانهها بهای زیادی پرداخته اند و این همه دستآورد را نباید بگذاریم این چنین سریع به باد رود.
در عین حال مردم به خاطر حفظ ناموس و خانههای شان در گوشه گوشهی شهرهای مختلف دست به سلاح برده اند تا از منطقه و خانوادهی شان در مقابل این گروه سیاه دل دفاع نمایند. همین دیشب یک تن از فعالان جامعه مدنی روایتی از زنی که به نکاح طالبان در آمده بود را در صفحه فیسبوکش به نشر رسانیده بود که با خواندن آن مو بر بدن هر انسان سیخ میگردد.
با شنیدن روایتهای مختلف از شهرهای مختلف، مردم هیچ چارهی ندارند جز دفاغ از خود و منطقهی شان تا این حادثات به شدت زننده و آزار دهنده در محلات آنها رخ ندهد.
نظر به حکایتهای که از ولسوالی های مختلف شنیده میشود، طالب همان طالب ۲۵ سال قبل است و هیچ تغییری در ایدیولوژی و مفکورهی شان نیامده است. مثلآ دستور طالبان در مناطق تحت تصرف شان برای مردان نترشانیدن ریش، برای زنان پوشیدن برقع، عدم تردد زنان بدون محرم شرعی، ادای نماز پنجگانه توسط مردان و پسران در مسجد و دیگر دستوراتی که ۲۵ سال قبل صادر نموده بودند. در کل گفته میتوانیم که رژیم طالبان با دورهی حاکمیت شان به هیچ وجهه تغییر نکرده است و نخواهد کرد.
با در نظر داشت مسایل متذکره هیچ امیدی برای برقراری صلح و حکومت که طالبان هم در آن سهم داشته باشند، نیست. اما سوال عمده این است که چرا چنین اتفاقات مجددآ در حال افتیدن است. چرا تاریخ مجددآ تکرار میشود.
چگونه طالبی که سالهای قبل صرف در دو یا سه ولسوالی فعالیت داشتند تا این حد نیرومند و قدرتمند در پی تصرف ولسوالیها و شهرهای مختلف اند. کی ها در پی حمایت آنها هستند و کدام کشورهای این ها را تجهیز نظامی و پولی مینماید.
این و هزاران سوالهای این چنین ذهن همهی ما را پوشاینده که یافتن جواب به آنها ساده نیست و شاید به زودی هم به آنها جواب نیابیم.
به امید یورش و قوت نیروهای امنیتی مان در مقابل طالبان و امیداورم روزی کشور را غرق در شادی و صلح ببینم. آرزوی که نسلهاست برای آن جانهای شان را فدا میکنند.